، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

بهشت زیر پای مادران است

طنز درد دل نوزاد شش ماهه با پدر و مادر

    آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید !  خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود! پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد! مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بو...
24 مهر 1391

باران بی موقع !

وقتی خیس از باران به خانه رسیدم ، برادرم گفت : چرا چتری با خود نبردی ؟ خواهرم گفت : چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی ؟ پدرم گفت : تنها وقتی سرماخوردی متوجه خواهی شد ! اما مادرم درحالیکه موهایم را خشک می کرد گفت : باران بی موقع ! ...
23 مهر 1391

به بهانه روز جهاني نابينايان

مدرسه نابینایان   اینجا مدرسه نابینایان است در اینجا کودکانی هستند که چشمان همیشه بسته شان به دنیایی دیگر باز است، دنیایی که پر از خواستن و توانستن است. دستان کوچکشان خط زیباییهای دنیا را می خواند، این دستان زبان برگها، درختان و گلها را خوب می دانند و زمزمه زیبای طبیعت را خوب می شنوند، دستانی که تنها روشنیها را می بیند و تاریکیها را می گذارد برای آنها که چشمانشان به این دنیا باز است. ...
23 مهر 1391

راهنمای تکامل بينايی کودکان

بيش از 98% کودکان با اندام بينايي سالم وطبيعي به دنيا مي آيند .به عقيده بيشتر صاحبنظران اين ميزان بالاي هنجاري اندام بينايي مي تواند به دليل اهميت زياد اين حس براي انسان ها باشد ، اگرچه سالم وطبيعي بودن اندام بينايي نمي تواند توانايي کودک شما را براي داشتن بينايي کارآمد وتفسير درست آنچه که مي بيند ، تضمين نمايد . کودک شما در سنين پيش مدرسه بايد به مهارت هاي بينايي خاصي دست يابد تا بتواند در سن 6 سالگي وارد مدرسه شود . شما والدين عزيز بايد توانايي ارزيابي چگونگي تکامل بينايي فرزند خود را داشته باشيد تا کودک شما در سنين پيش مدرسه با ياد گيري بهتر مهارت هاي بينايي لازم بتواند در مدرسه و متعاقب آن در مراحل بعدي موفق باشد . مطالبي که در پي...
23 مهر 1391

دختر ، عزیز بابا

این روزها پدرها به فرزندان‌شان بسیار نزدیک شده‌اند. موضوعی که تکرار آن هیچ‌گاه اشتباه نیست. اینکه پدر هم به اندازه مادر برای کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان‌شان می‌تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را می‌دهد که هویت خاص خود را بیابد.   پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می‌کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر او را به سمت بیرون گرایش می‌دهد .   برخلاف پسرها، پدر برای دختر نوعی «تایید&r...
23 مهر 1391

تفسیر نقاشی کودک

هر چی می خوای بگی ، بکش درک و فهم نقاشی های کودک برای والدین و مربیان بسیار لازم است. بزرگسالان می توانند با برقرار کردن روابط دوستانه با کودک از او بخواهند برایشان درخت، حیوان، خانه، یک شخص، خانواده، خودش و یا هر چه را که مورد علاقه اش هست یا از آن می ترسد یا یک رویا را ترسیم کند. البته بی آنکه چیزی را به او تحمیل کنند. البته برای تعبیر نقاشی های یک کودک باید از تعداد زیادی از نقاشی ها و اطلاعات دقیق زندگی کودک کمک گیرید. 1- شکل آدم در نقاشی کودکان اگر شکل آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال زیادی وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگر برعکس آدمک در اندازه کوچک یا در گوشه ای از کاغذ کشیده شده باشد، به معنای...
21 مهر 1391

کارنامه یک پدر

  گاهی اوقات بد نیست که خودمون نگاهی به زندگی مون داشته باشیم ، وظایفمون رو بررسی کنیم و بدون تعصب به خودمون نمره بدیم. یک کارنامه ی کوچیک فقط برای خودمون. اینجوری می تونیم بررسی کنیم چه عواملی نگذاشت تا اون خود آرمانیمون شکل بگیره. می تونیم جلوی اشتباهاتمون رو بگیریم .   وقتی یک پسر بچه ی کوچیک بودین ،وقتی خطایی از پدرتون سر می زد یا رفتار درست اون به مذاق شما خوش نمی اومد ، خیلی نقشه ها واسه آینده ای داشتین که دیگه پدر می شین. وقتی در انتظار تولد فرزند بودین ، همیشه تصویری زیبا از ارتباط خودتون و فرزندتون ترسیم می کردین اما حالا که چند سالی است پدر شدین ، بهتره بدون هیچ پیش فرضی کارنامه ی پدری تون را بررسی کنید.ا...
21 مهر 1391

یک داستان زیبا

مامان رفت بخوابد مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:”من خسته ام و دیگه دیروقته، می رم که بخوابم” مامان بلند شد،به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهارفردا شد،سپس ظرف ها را شست،برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد،قفسه ها را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،ظرف ها را خشک کردو در کابینت قرار دادوکتری را برای صبحانه فردا ازآب پرکرد.بعدهمه لباس های کثیف رادرماشین لباسشویی ریخت،پیراهنی را اتوکردودکمه لباسی را دوخت. اسباب بازی های روی زمین راجمع کردودفترچه تلفن را سرجایش درکشوی میز برگرداند.گلدان ها را آب داد،سطل آشغال اتاق را خالی کردو حوله خیسی را روی بند انداخت.بعد ایستادو خمیازه ای کشید کش وقوسی به بد...
21 مهر 1391